۱۳۸۸ مرداد ۲۴, شنبه

حسین شریعتمداری و یارانش


هرزه درآیی و سخافت کلام شریعتمداری باعث نزول شمارگان انتشار این روزنامه شده و اوضاع مالی آن را تا زیر خط ورشکستگی پایین کشیده است. روزنامه کیهان و انتشارات موسسه کیهان با وجود دهها میلیارد تومان سرمایه و تجهیزات و ماشین آلات بدون دریافت سوبسیدهای چندین میلیون دلاری که همه ساله بطور آشکار و پنهان به آن تزریق می شود قادر به ادامه فعالیت حتی برای یک هفته نیز نیست.

حسین شریعتمداری بعنوان یکی از رسواترین بازجویان دادستانی انقلاب اسلامی و اوین و نیز مسوول شستشوی مغزی و شکنجه ی روانی اسرای عقیده (زندانیان سیاسی) یک از بدنامترین چهره های رژیم جمهوری اسلامی ایران است. حتی نزدیکترین یاران و همدستان او جرئت ابراز علاقه و یا اعتراف به آشنایی با حسین شریعتمداری را ندارند.

حسین شریعتمداری حتی در حوزه ی ضدجاسوسی و حفاظت اطلاعات در داخل سیستم بیمار امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی به انجام جنایات شرم آوری متهم است که افشای آنها می تواند امنیت جانی وی را به دلیل تلاش قربانیان این اقدامات برای مجازات شریعتمداری بخطر اندازد. تنها کافی است به بعضی از همپالکی ها و رفقای حسین شریعتمداری و تعداد معدودی از پرونده سازی های او علیه سربازان حقیقی (فریب خورده) انقلاب اسلامی اشاره ای بشود:

1- “علی اکبر باوند” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛

2- “جواد عباسی کنگوری” معروف به “آزاده” مشهور به “آملی”؛

3- “احمد شیخها” معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”؛

4- “مصطفی منتظری” معروف به “فرقانی” مشهور به “شربیانی”

5- “مهدی قوامی هنر” معروف به “قوام”؛

در جریان پرونده سازی علیه دکتر مظفربقایی که به اعمال کثیفترین شکنجه های غیرانسانی علیه او آنهم در سنین کهولت و پیری و بیماری منجر و نهایتا به قتل وی در زندان خاتمه یافت نقش ضدبشری حسن شریعتمداری و دارو دسته ی او محرز است.

در جریان انجام رسیدگی به اتهامات تعدادی از ماموران عالیرتیه ی جمهوری اسلامی در وزارت اطلاعات همدستان و شاگردان حسین شریعتمداری به اشاره وی رفتاری آن چنان وحشیانه و ننگین با آنان و حتی با همسران بعضی از این افراد کردند که باگذشت بیش از 8 سال از این وقایع هنوز هم آنان جرئت علنی شدن در جامعه را ندارند و از ترس انتقام کسانی که براثر این وقایع به چهره ی حقیقی دیکتاتوری و استبداد نوین در کشور پی برده اند هرلحظه با هراس مرگ و قصاص روبرو هستند.
"جواد عباسی کنگوری" یا همان " جواد آزاده "همان کسی است که پیشتر، فهیمه دری نوگورانی همسر سعید امامی (اسلامی) از متهمان قتل های زنجیره ای نیز زیر نظر او چنان شکنجه شد که به علت از کار افتادن هر دو کلیه خود در بیمارستان بقیه الله تهران بستری گردید. پس از آن بود که با علنی شدن شکنجه های انجام شده زیر نظر تیم بازجویی پرونده قتل ها و با دخالت خاتمی و هاشمی شاهرودی، پرونده از دست آزاده و همکارانش گرفته شد.

براساس محتویات پرونده ی محرمانه ی “جواد عباسی” در بخش حفاظت اطلاعات دفتر رهبری بدلیل
آسیبهای روانی ناشی از شکنجه های دوران کودکی او فاقد صلاحیت اشتغال در بخشهای محرمانه و بازجویی های وزارت اطلاعات و سرویسهای مشابه تشخیص داده شده است. جواد عباسی کنگوری در دوران طفولیت توسط پدر فاسدش و یکی دیگر از بستگان نزدیکش که دچار بیماری روانی کودک آزاری بوده است کرارا مورد تجاوز جنسی و شکنجه قرار داشته است. جواد عباسی “آزاده” بدلیل اعمال تجاوزات مکرر دهانی و مقعدی

از ناتوانی روانی و احساس ترس از عدم ارضای جنسی رنج می برد و دایما دچار توهم توطئه و تجاوز است.

جواد عباسی کنگوری به همراه تعدادی از همدستانش چندین سال در درون حلقه ی امنیتی بیت رهبری زندگی می کردند و از همان میزان حفاظت برخوردار بودند. در داخل تشکیلات دفتر رهبری انقلاب اسلامی سیدعلی اکبر حجازی جانشین ریاست دفتر رهبری (آیت الله گلپایگانی) که با حفظ سمت مسوول امور ویژه دفتر رهبری است از حداکثر امکانات شغلی و حفاظت جانی برخوردار است.

این گروه حتی به نیروهای به اصطلاح خودی و مورد اعتماد بنیانگذار انقلاب اسلامی و رهبر فعلی انقلاب رحم نکردند و با پروند سازی برای آنان کوشیدند در درون نظام حاکم به دستور سید علی اکبر حجازی برای او یک “دولت سایه” تشکیل دهند. پس از افشای فضاحتهای ننگین دار و دسته بازجویان مورد حمایت “حجازی” که رسما دستور داشتند از هر راهی و با توسل به هرروشی اعترافات مورد نظر “حجازی” را از دهان و قلم متهمان و زندانیان بیرون بکشند انتظار می رفت این عده به شدیدترین وجه مجازات شوند تا شاید چهره ی وحشی و درنده خوی رژیمی که به هیچ کس رحم نمی کند در نزد گروه زیادی از ماموران و مسوولان مساله دار شده ی نظام تا حدودی ترمیم شود اما با اعمال نفوذهای “حجازی” اغلب این جنایتکاران حتی از حداقل تنبیه و مجازات جان بدر بردند.
جواد آزاده، تحت نظر احمد سالک، از حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، وظیفه بازجویی مصطفی تاج زاده، بهزاد نبودی، فیض الله عرب سرخی، محسن امین زاده، عبدالله رمضان زاده و سعید حجاریان برای واداشتن آنها به اعتراف ساختگی را بر عهده گرفته است. سالک همچنین عضو هیأت مرکزی نظارت بر انتخابات شورای نگهبان است که چند هفته پیش، وظیفه رسیدگی “بی طرفانه” به شکایات کاندیداهای معترض به تخلفات انتخاباتی را به عهده داشته است. مسوولیت جدید جواد آزاده، پس از آن به او سپرده شده که بازجویان قبلی، پس از چند هفته موفق به در هم شکستن مقاومت آنان نشده و در تکمیل مستندات مورد نیاز دولت برای مرتبط ساختن اعتراضات انتخاباتی به خارج از کشور، ناکام مانده اند.

“سید علی اصغر حجازی
” همان نقشی را برای رهبری انقلاب اسلامی ایفا می کند که “بریا” براس استالین روی صحنه برده بود. متاسفانه به دلیل کمی سواد تاریخی “حجازی” ها هرگز از پایان کار “استالین” و “بریا” چیزی نیاموخته اند.

اثر عواقب سوء حوادثی که از پاییز سال 1377 جمهوری اسلامی را در چالش فروپاشی درونی قرار داده است تعداد زیادی از افسران و ماموران عالیرتبه وزارت اطلاعات – سپاه پاسداران و حتی افراد خانواده ی مسوولان سیاسی و امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی به خارج پناهنده شده اند.

حداقل دستاورد اقدامات ده سال گذشته فروپاشی دستگاه اطلاعاتی قانونی جمهوری اسلامی و تشکیل سازمان مخوف دیگری در پستوی دفتر رهبری به ریاست “علی اصغر حجازی” است. امروز بر اغلب ماموران و مسوولان جمهوری اسلامی محرز است که تعزیه گردان اصلی قتلهای زنجیره ای باند “حجازی” و “حسین شریعتمداری” بوده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر